اما چرا آمریکابه دنبال تغییر ژئوپلتیک غرب آسیا بود؟ پاسخ آن را باید در تلاشهای آمریکا جهت دولت سازی مورد نظر خود در منطقه دانست. یکی از مهمترین ادعاهای آمریکا طرح خاورمیانهی بزرگ، 《توسعهی ی و استقرار دموکراسی》 بود که یکی از راههای آن 《برگزاری آزاد و منصفانهی انتخابات》 در جهان عرب بود. اما به تدریج پیگیری این هدف توسط آمریکاییها کمرنگ شد؛ چراکه در هر انتخاباتی که در این کشورها برگزار شد، برخلاف انتظار آمریکا برای برروی کارآمدن جریانی سکولار و همسان با منافعش، این گروهها و جریانهای اسلامی مبارز و آزادیخواه بودند که قدرت مردمی خود را به رخ آمریکا میکشیدند. از این رو پروژهی بازتقسیم منطقه و بیدولتسازی کشورهای هدف، ازجمله عراق، روی میز آمد؛ خطری که دبیرکل حزب الله لبنان یک سال قبل از اعلام رسمی خلافت داعش نسبت به آن هشدار داده بود: 《ما از وهم و خیال صحبت نمیکنیم. این مسئله امروز بسیاری از کشورهای عربی را تهدید میکند؛ از یمن تا عراق - که فتنهی طائفهای در آن در حال احیا شدن است - و سوریه که امروز بیش از همیشه در معرض تهدید است؛ تا مصر، تا لیبی و حتی تا سعودی. پروژههای تقسیم دربارهی چندین کشور و حکومت عربی وجود دارد. باید با این نقشههای تقسیم مقابله شود.》 جان برنان رئیس وقت سازمان اطلاعات امنیت مرکزی آمریکا نیز صراحتا این موضوع را بیان کرد که: 《وقتی به سوریه، لیبی، عراق و یمن نگاه میکنیم، سخت است تصور کنیم دولت مرکزی در این کشورها وجود خواهد داشت تا بتواند کنترل مرزهای این کشورها را که بعد از جنگ جهانی ترسیم شد به دست بگیرد.》
در واقع آمریکا سعی داشت با دولتسازی مورد نظر خود در اطراف ایران، مقاصد خود را پیش ببرد اما وقتی نتوانست از صندوقهای رأی ملتهای منطقه، به خواست خود برسد، به ت تضعیف و نابودی دولتهای مرکزی و به نوعی 《بیدولتسازی》 روی آورد. همچنان که حضرت آیت الله العظمی سیستانی در اینباره گفتند: 《دشمنان در عراق اگر بتوانند، یکروستا را هم به چند بخش تقسیم میکنند چه برسد به کل عراق.》
درباره این سایت